واقعیت درمانی اساساً یک تئوری استراتژیک به نام "تئوری انتخاب" برای کمک به افراد استفاده می کند. افرادی که تا کنون از روش های نا کارآمد استفاده کرده اند، روش هایی که با توجه به زمان، موقعیت، دانش و اطلاعات دوره انتخابی مورد نظر صحیح بوده اند و راهی بهتر ار آنها نبوده است، چرا که در صورت وجود انتخاب می شدند. گلاسر در سال 1969 این دیدگاه را طرح کرد و در حال حاضر این دیدگاه را در سطح دنیا بست می دهد و با آموزش های لازم به روانپزشکان از آنان می خواهد به جای دارو درمانی و روان تحلیل گری واقعیت درمانی کنند. گلاسر معتقد است انسانها انتخابگر هستند و حتی بیماری را خود انتخاب می کنند، زیرا در ابتدای کار این موضوع لذت آور بوده ولی بعدها فرد دلیل رفتار را فراموش می کند و به آن سبک عمل می کند. مثلاً یک افسرده انتخاب می کند که افسرده باشد. اگر به یک افسرده این موضوع طرح شود قبول نمی کند و می گوید چرا باید من افسردگی را انتخاب کنم، درحالیکه خوشایند نیست، اما در پاسخ باید گفت در این خصوص یک دلیل تحولی وجود دارد، اینکه فرد افسردگی را انتخاب نمی کرد، بلکه افکار و رفتارهایی را انتخاب می کند که برآیند آن ها مساوی با افسردگی است.
گلاسردر نظریه خود به ده اصل معتقد است که عبارتند از:
1- تنها فردی که می توانیم رفتارش را کنترل کنیم، خود ما هستیم.
2- تنها چیزی که می توانیم به فرد دیگر بدهیم " "اطلاعات" است.
3- تمام مشکلات دامنه دار و پایدار روان شناختی از مشکلات ارتباطی نشأت می گیرند.
4- وجود یک رابطه مشکل دار همواره بخشی از زندگی کنونی ماست.
5- آنچه در گذشته بر ما رفته است، بر شرایط کنونی ما اثر شگرف و غیر قابل انکار دارد، اما ما می توانیم نیازهای بنیادی خود را به طور مناسبی ارضأ کرده و برای ارضای آن ها در آینده طرح و برنامه ریزی انجام دهیم.
6- هریک از ما یک جهان کیفی (دنیای مطلوبِ) خاص خود را در ذهن خویش به عنوان "جهان مطلوبِ" خود دارد.
7- تمام آنچه از ما سر می زند " فقط یک رفتار" است.
8- تمام رفتارهای ما از کلیت برخوردار است که از 4 مؤلفه تشکیل شده است که عبارتند از: فکر، احساس، فیزیولوژی ( کارکرد بدن یا احساسات جسمانی) و عمل
9- تمام رفتار کلی ما انتخاب شده است. ما بر عناصر و مؤلفه های عمل و فکر به صورت مستقیم کنترل داریم و بر احساسات و فیزیولوژی به صورت غیر مستقیم، از طریق آن که چگونه فکر یا عملی را انتخاب کنیم، کنترل داریم.
10- تمام رفتار کلی به وسیله " فعل" یا "اسم" خاصی نام گذاری شده وقابل شناسایی اند. مثلاً افسردگی (اسم) افسردگی کردن (فعل) یا ترس (اسم)، ترسیدن (فعل).
منیره کردلو مسئول مرکز مشاوره صبا تمام سعی خود را برای برخورداری شما از مشاوران و روانشناسان مجرب نموده و آماده عقد قرارداد با مدارس دوایر دولتی و غیر دولتی می باشد.
:: موضوعات مرتبط:
واقعیت درمانی ,
,
:: برچسبها:
واقعیت درمانی ,
:: بازدید از این مطلب : 574
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0